اگر همین امروز انتخابات برگزار شود، به دور دوم میرود | اگر پزشکیان قشر خاکستری را با خود همراه کند، بازی را برهم میزند
رویداد۲۴ | زینب غبیشاوی: حدود دو هفته دیگر انتخابات ریاست جمهوری برگزار میشود. همچنان هر 6 کاندیدا در صحنه حضور دارند و احتمالا چند نفر از آنها بعد از مناظرات از ادامه رقابت انصراف دهند. اصل این انتخابات هنوز مورد انتقاد بسیاری از مردم و کارشناسان است چرا که معقتدند مهندسی صورت گرفته است.
مسعود پزشکیان، قالیباف و جلیلی سه کاندیدایی هستند که شرایط رقابت را تغییر خواهند داد، هرچند که باید تا پایان مناظره ها صبر کرد و دید اقبال مردم به چه کاندیدایی بیشتر است و آیا مسعود پزشکیان توانایی این را دارد قشر خاکستری و مردد را با خود همراه کند یا خیر. محمدجواد حق شناس عضو سابق شورای شهر تهران عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی به رویداد۲۴ میگوید که برخی حاضر هستند به هر قیمتی از رسیدن پزشکیان به پاستور جلوگیری کنند.
مهمترین بخش های این گفتگو را در ادامه میخوانید:
*اگر منصفانه به آرایش انتخابات نگاهی بیندازیم، همچنان باید بگویم که فضای انتخابات در چارچوب یک نگاه کلان و ذیل یک انتخابات مهندسی شده تعریف میشود. به آن معنا که از بهرهگیری نظارت استصوابی، ساختار سیاسی همچنان بر پیگیری و تداوم نگاه خودش مبنی بر جهت دهی به فضای انتخاباتی حرکت میکند و از آن عدول هم نکرده است.
*به نظر میرسد اگر نگاهی به تمامی انتخابات از آغاز تا به امروز داشته باشیم، این انتخاباتها به دو دسته شاخص تقسیم میشوند. دستهای که ما شاید در انتخابات اول، دوم تا ششم داشتیم. آن انتخاباتها قابل پیشبینی بود و کسانی که خیلی هم با فضای سیاسی بیگانه نبودند، میتوانستند به راحتی نتیجه را پیش از برگزاری انتخابات پیشبینی کنند.
بیشتربخوانید:اگر شیطنتی در انتخابات پیش نیاید، رای آقای پزشکیان، رای بالایی خواهد بود | پزشکیان کلیگویی نکند، وعده نجومی هم ندهد
*اما از دوره هفتم، شاهد یک اتفاق در روند انتخابات بودیم و آنهم مسیر انتخابات رقابتی بود و ما برای اولین بار، اوج رقابت را در دوم خرداد سال ۷۶ شاهد بودیم. ما عملا شاهد یک دو قطبی بودیم که یک قطب را جریان حاکم نمایندگی میکرد و یک قطب دیگر، قطبی بود که عامه مردم و احزاب و نهادها در واقع تلاش کردند که با آمدن به پای صندوق رای، هم نامزد خودشان را انتخاب کنند و هم به نامزد حاکمیت با رای سلبی نه بگویند.
*این روند را در سال ۸۴ هم شاهد بودیم؛ با آمدن یک پدیده جدید در سیاست کشور به نام احمدی نژاد. بعد از اتفاقاتی که در سال ۸۸ داشتیم، در سال ۹۲ دیدیم که با محوریت شخصیتی مانند آیت الله هاشمی رفسنجانی و همسو کردن جریان اصلاح طلب، اعتدالی و راست میانه، نهایتا با کنارهگیری عارف، حسن روحانی انتخاب شد.
*این روند با تحمل حاکمیت نسبت به تیم اعتدالی، به ۱۴۰۰ رسید. در ۱۴۰۰ شاهد بازگشت دوباره رویکرد حاکم به دهه ۶۰ بودیم یعنی غیررقابتی و قابل پیش بینی بودن انتخابات. عملا با مهندسی شدن انتخابات، این روند به سمتی رفت که آرایش انتخاباتی به گونهای رقم بخورد که از پیش، ابراهیم رئیسی به عنوان چهره حاکمیت به عنوان رئیس جمهور معرفی شود.
*سقوط هلیکوپتر رئیس جمهور و همراهانش، کشور را به سمت انتخابات زودهنگام برد. عملا شاهد این هستیم که به خاطر این حادثه و انجام انتخابات ظرف ۵۰ روز، همزمانی انتخابات ریاست جمهوری با انتخابات شورای شهر از بین رفت و عملا این انتخابات ضمانت آرا و حضور پررنگ مردم را در کنار خودش ندارد.
*از طرفی در دو انتخابات گذشته یعنی مجلس و ریاست جمهوری، شاهد کم رونقترین انتخابات بودیم و جدا از اینکه میزان مشارکت کمتر از ۵۰ درصد بود، دیدیم که بعد از آراء فرد منتخب، آرا باطله جایگاه دوم را به دست آورد، که نمایانگر یک رای اعتراضی بود.
*در این فضا، کشور با مشکلاتی که دولت رئیسی در سه سال گذشته داشت، روبه رو بود. شاید مهمترین آنها عدم تحقق وعدههای انتخاباتی از جمله ساخت مسکن، کاهش تورم، رشد اقتصادی ۸ درصدی، بود.
*نکته دیگر هم بحث فساد بزرگ و قابل توجهای بود که صورت گرفت. یکی فساد نهادههای دامی و دیگری فساد چای دبش! که برای اولینبار شاهد بودیم که خود دولت بخشی از وزرا را از دولت بیرون بگذارد و برای اولین شاهد محکومیت دو وزیر در ماجرای این فساد بودیم که موجب رنجش بدنهای از حامیان حاکمیت و دولت هم بود.
*سوالی که پیش میآید این است وقتی طالب یک مشارکت مناسب هستیم که بخواهیم در فضای بین المللی آن را به عنوان یک پشتوانه مشروعیت دار برای نظام حاکم عرضه کنیم، باید چیکار کنیم؟ از یک سو برای به صحنه کشیدن مردم نیازمند برگزاری انتخابات استاندارد هستیم که باید چهار فاکتور رقابت، سلامت، تنوع و اثر گذاری را داشته باشد که با نظارت استصوابی شورای نگهبان هیچ یک از این شروط و فاکتورها محقق نمیشود.
*از سوی دیگر، ساختاری که به این جمع بندی رسیده، بنا بر هر دلیلی نمیتواند یک انتخابات استاندارد داشته باشد، چراکه خالص سازی برایشان اهمیت بیشتری دارد. معتقدم حاکمیت در سالهای اخیر به این نتیجه رسیده یک دست سازی نمیتواند نتیجه مد نظر در خصوص حل مشکلات را به همراه داشته باشد.
*در اینجا به نظر میرسد ساختار سیاسی، سعی کرد یک تجدید نظری در فضای انتخاباتی داشته باشد که با کمترین دست کاری در راهبردها، بتواند یک تنوعی را در میان نامزدهای انتخاباتی فراهم کند که حداقل به عنصر رقابت بتوانیم دسترسی داشته باشیم.
*۶ کاندیدای تایید صلاحیت شده این دوره، عملا ۵ نفر از آنها به جریان اصولگرا تعلق دارند. جلیلی جریان پایداری را نمایندگی میکند، قالیباف نماینده جریان تکنوکرات و عملگرای انقلابی است که یک دوره ریاست مجلس را در کارنامه دارد و در انتخابات تهران نفر چهارم بود که جایگاهش تنزل پیدا میکند اما سعی میکند گام بعدی را برای رسیدن به پاستور را محکم تر بردارد. حتی میبینیم مهمترین رقیب او یعنی علی لاریجانی در این مهندسی، از حضور باز میماند تا با خیال راحتتری بتواند فعالیت کند.
*در این میان حضور پورمحمدی به عنوان نماینده راست سنتی از یک سو و رئیس جامعه روحانیت مبارز از سوی دیگر، نسبت به گزینههای دیگری مانند زاکانی و قاضی زاده هاشمی که حضورشان صرفا برای جلب توجه و پوششی است، در نوع خودش دارای اهمیت است.
*نکته قابل توجه این است که در سال ۱۴۰۰ هم شاهد تایید صلاحیت همتی و مهرعلیزاده بودیم که به جریان اصلاحطلب و اعتدال مرتبط میشدند. در انتخابات امسال دو فرد از جبهه اصلاحات یعنی آقایان آخوندی و جهانگیری رد صلاحیت میشوند و اقای پزشکیان به عنوان وزیری که در دولت خاتمی حضور داشته و ۲۰ سال نماینده مردم تبریز در مجلس حضور داشته، به عنوان فردی که جریان اصلاح طلب و اعتدال گرا را نمایندگی میکند، تایید صلاحیت میشود! پزشکیان را تایید صلاحیت میکنند تا بهانه را برای عدم مشارکت از اصلاح طلبان بگیرند.
*ضمن اینکه آقای پزشکیان، یک اصولگرای اصلاحطلب است، او باورهایی دارد که نگرانیهای حاکمیت را به حداقل میرساند. حضور او میتواند نگرانیهایی را برای نظام سیاسی که قاعدتا به صورت مهندسی شده به انتخابات نگاه میکند را داشته باشد؛ آنهم توانایی بالقوهای است که پزشکیان دارد. او میتواند به پدیده انتخابات بدل شود. البته اینجا به توانمندی و قدرت شخص پزشکیان بستگی دارد که بتواند افکار عمومی را با خود همراه کند و قشر خاکستری که در انتخابات قبل حضور نداشتند را قانع کنند تا به پای صندوق رای بیایند. اگر پزشکیان و مشاورانش بتوانند ۳۰ درصد از این قشر را پای صندوق رای بیاورند، میتوانند برای نظام سیاسی نگرانی ایجاد کنند و بازی از پیش تعیین شده آنها را به چالش بکشد.
*اگر روز ۸ تیر، در شرایط امروز باشیم، انتخابات به مرحله دوم خواهد رفت که یک نفر از کسانی که به مرحله دوم میرود، پزشکیان است و میتواند موجب نگرانی هر ۵ نامزد اصولگرا باشد. اگر بخواهند به هر قیمتی که شده اقای پزشکیان را در پاستور نبینند، لاجرم باید چند کار انجام دهند. یا اینکه چهرهای را وارد کنند تا به یک باره فضای دو قطبی را برهم بزند و یا اینکه با کناره گیری حداقل سه نفر از این ۵ کاندیدای اصولگرا، زمینه ریزش آرا از فضای اصولگرایی را بگیرند و عملا بتوانند چهره مقبولشان را به مرحله دوم انتخابات بفرستند.